بارانباران، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

باران عشق

اینجــا همــه چــی در همــــه ( نوروز 92 )

1392/1/16 10:49
1,153 بازدید
اشتراک گذاری

امسال برای غید قرار نبود بریم سفر . ینی دلم نمیومد بابایی رو تهنا بذاریم سر سال تحویل

. ولی اگه نمیرفتیم ، نمیتونستم برا تولدت خرید کنم . چون مدرسه ها باز میشد و بعدشم

خودم امتحان میان ترم و پایان ترم دارم . باباییت پیشنهاد داد بعد از سال تحویل بریم و زود

برگردیم :) ما هم یکم رفتیم تهران و نهم برگشتیم . خیلی سعی کردم بهت خوش بگذره و

امیدوارم همینطور بوده باشه .

هر جا رسیدیم یکی دو تا عکس بیشتر نگرفتیم عوضش سعی کردیم خوش بگذرونیم و باران

گلی رو خسته نکنی ام . تو ادامه مطلب همشو ببینین خاله جونیا نظر هم یادتون نره  :)

 

 

اول از همه هفت سین خونه ی خودمون نیشخند

7 سین

 

ششم عید رفتیم بازار بزرگ که یه سری ظرف تم دار بخریم برا تفلد گل گلی خانوم . از مترو

که پیاده شدیم دیدیم خیابونی که ماشینا میرفتن رو سنگ فرش کردن و کالسکه و قطار

گذاشتن . دخی بلا هر دو رو دوست داشت و نمیدونست کدوم رو انتخاب کنه و به پیشنهاد

من قرار شد رفتنی با قطار بریم و برگشتنی با کالسکه برگردیم . از تو بازار هم دو تا جوجه

رنگی خریدیم و یکسری خریدامونتم کردیم ولی برگشتنی دیدیم کالسکه ها خیلی دوره

بهمون . پس با تاکسی برگشتیم توپخونه و دوباره با کالسکه رفتیم بازار و با مترو پونزده

خرداد رفتیم باغ سپهسالار نیشخندچشمک

شنیدین که میگن حیوونم خوشبخت و بدبخت داره ؟! خنثی

بازار بزرگ

 

تو سپهسالار با مانیا اینا قرار داشتیم و اومدن . همون اول خریدمون تموم شد و نشستیم

این جا کلی خوراکی خوردیم . آخه مانیا با مامانش و خاله سانازش و باباییش اومده بود .

هر کی یه چی سفارش میداد . آقاهه میگفت شما اومدین اینجا سیب زمینی و آش و ذرت

بخورین یا کفش بخرین ؟! نیشخند

باران و مانیا هم دوتا دوست پیدا کردن و همه با هم جوجه ها رو بیچــــاره کردن :)

باغ سپهسالار

 

همه جا بوی عید میداد . ما هم که ولمون کنن همش با مترو میریم اینور اونور ، کلی از

هفت سینای مترو لذت بردیم :)

بارانم

 

باران نانا

 

اینم تیراژه و هفت سین بسیار زیباش و سرزمین عجایبش . بارانم بالاخره عروسکای وینکس

رو گیر اورد و خرید البته دو سه تاشونو تو تیراژه نداشت ولی تو تجریش پیدا کردیم و

خریدیم . الان فقط یکیشونو نداره که اسمشو نمیدونم :)

تیراژه

 

کیتی کوشمولوی مامانشههههه

 

کیتی جون

 

دوووور سرت بگردم که سه سوت دوست پیدا می کنــی

 

بابا موتور سواااار

 

شیر می؟خولــی

 

تو خیابون با نانا همچین بوی کباب اومد دلمون ضعف رفت نیشخند رفتیم تو رستورانه برا شام

کباب خریدیم بردیم خونه . رستورانش خیلی خوجل نبود ولی عجب کباااابی داد بهمون

جاتون خالی خوشمزه

 

خانوم معلــــم اجــــازه !

 

نمکدون مــــامـــــان

 

اینجا هم با یه دوست بدقول قرار داشتیم ولی نیومد . ما هم تهنایی رفتیم بازی منتظر

( پاساژ امیر )

 

 

 

اینم عسک دخملی و ریما رامین فر که عید سریال پایتختشون پخش شد و دخی کلیییی

ذوقید . البته تو سریال قرار بود برن قشم نمیدونم چرا سر از کیش در اوردن . تازه اونم چی

؟ نقی رو پیچونده بود با امیر جعفری اومده بودنیشخندچشمک ( اینجا هم که جلو فود کورته که با

عمو پیام رفته بودیم شام )

 

باران و ریما رامین فر

 

اینم یه عصر بارونی که با عمو پیام رفتیم سمت کشتی یونانی و درویش ( یه بارون ریز

قشنگ و عاشقونه میومد :)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان روژین و رهام
29 اسفند 91 16:28
همیشه به شادی باشی باران عزیزززززززززززم


با شما خااااااله جوووووونم
narcic
14 اردیبهشت 92 10:01
هميشه به گردش وشادي باشيد خانوم خوشگلها خوش بگذرونيد و هي خريد كنيد


ممنون نارسيس گلي . اميدوارم شما هم با همسر و پسراي گلت هميشه خوب و خوش باشيد دوستم
هستی.
25 اردیبهشت 92 19:15
سسسسسسسسسسسسسسسلامممممممممممممممممممممممم. منم عید رفتیم تهران اولین جای که رفتیم همین پاساژ تیراژه بود. ماهم از این هفت سین کلی عکس گرفتیم.راستی من شما و دخترنازتون رو دیدم اون جا. امیدوارم همه جا بهتون خوش بگذره. باااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران عشق می باشد