بارانباران، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

باران عشق

انتظار

1385/2/27 18:52
921 بازدید
اشتراک گذاری

وای که عجب حسّیه این انتظار ..... 

وای که عجب حسیه این انتظار. این دو سه ماه آخر دیگه داره طاقتمو از بین میبره . کلا ماه اسفند ماه سختیه و آدم دوست داره زودتر عید بشه . این در حالیه که منتظر ورود یه عضو جدید به خانواده هم هستیم، به همین خاطر اسفند ماه 84 به نظرم یکی از کندترین ماههای عمرم بود که دوست داشتم زودتر تموم بشه چون در انتظار بودن برای دو چیز همزمان واقعا سخته .

الان 4روزه که رفتم تو نه ماه . تو ماه هشتم بارداریم دوبار به خاطر پروتئین بالای ادرار بستری شدم . یه بار از 4 تا 6 اردیبهشت و بار دومم از 15 تا 19 .امروز دکتر پارسی دوباره برام آزمایش نوشت و گفته اگه بازم بالا باشه مجبوریم سزارین کنیم و نی نی خوشملو به دنیا بیاریم . ولی من خیلی خیلی میترسم . همیشه خواب میدیدم تو اتاق عمل بی هوشم کردن و به هوش نمیام . ولی زنگ زدم به عمه پری که ماماست و اونم گفت پروتئین بالا برای جنین خطرناکه و خطرش بیشتر از زایمان زودرسه .منم الان اومدم خونه و دوش گرفتم . الانم میخوام ساک نی نی رو آماده کنم و پیش به سوی بیمارستان .

توکل بر خدا . خدایا خودت پشت و پناه من و دخمل کوچولومی . مواظبمون باش لطفا .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران عشق می باشد