اینجــا همــه چــی در همــــه ( نوروز 92 )
امسال برای غید قرار نبود بریم سفر . ینی دلم نمیومد بابایی رو تهنا بذاریم سر سال تحویل
. ولی اگه نمیرفتیم ، نمیتونستم برا تولدت خرید کنم . چون مدرسه ها باز میشد و بعدشم
خودم امتحان میان ترم و پایان ترم دارم . باباییت پیشنهاد داد بعد از سال تحویل بریم و زود
برگردیم :) ما هم یکم رفتیم تهران و نهم برگشتیم . خیلی سعی کردم بهت خوش بگذره و
امیدوارم همینطور بوده باشه .
هر جا رسیدیم یکی دو تا عکس بیشتر نگرفتیم عوضش سعی کردیم خوش بگذرونیم و باران
گلی رو خسته نکنی ام . تو ادامه مطلب همشو ببینین خاله جونیا نظر هم یادتون نره :)
اول از همه هفت سین خونه ی خودمون
ششم عید رفتیم بازار بزرگ که یه سری ظرف تم دار بخریم برا تفلد گل گلی خانوم . از مترو
که پیاده شدیم دیدیم خیابونی که ماشینا میرفتن رو سنگ فرش کردن و کالسکه و قطار
گذاشتن . دخی بلا هر دو رو دوست داشت و نمیدونست کدوم رو انتخاب کنه و به پیشنهاد
من قرار شد رفتنی با قطار بریم و برگشتنی با کالسکه برگردیم . از تو بازار هم دو تا جوجه
رنگی خریدیم و یکسری خریدامونتم کردیم ولی برگشتنی دیدیم کالسکه ها خیلی دوره
بهمون . پس با تاکسی برگشتیم توپخونه و دوباره با کالسکه رفتیم بازار و با مترو پونزده
خرداد رفتیم باغ سپهسالار
شنیدین که میگن حیوونم خوشبخت و بدبخت داره ؟!
تو سپهسالار با مانیا اینا قرار داشتیم و اومدن . همون اول خریدمون تموم شد و نشستیم
این جا کلی خوراکی خوردیم . آخه مانیا با مامانش و خاله سانازش و باباییش اومده بود .
هر کی یه چی سفارش میداد . آقاهه میگفت شما اومدین اینجا سیب زمینی و آش و ذرت
بخورین یا کفش بخرین ؟!
باران و مانیا هم دوتا دوست پیدا کردن و همه با هم جوجه ها رو بیچــــاره کردن :)
همه جا بوی عید میداد . ما هم که ولمون کنن همش با مترو میریم اینور اونور ، کلی از
هفت سینای مترو لذت بردیم :)
اینم تیراژه و هفت سین بسیار زیباش و سرزمین عجایبش . بارانم بالاخره عروسکای وینکس
رو گیر اورد و خرید البته دو سه تاشونو تو تیراژه نداشت ولی تو تجریش پیدا کردیم و
خریدیم . الان فقط یکیشونو نداره که اسمشو نمیدونم :)
تو خیابون با نانا همچین بوی کباب اومد دلمون ضعف رفت رفتیم تو رستورانه برا شام
کباب خریدیم بردیم خونه . رستورانش خیلی خوجل نبود ولی عجب کباااابی داد بهمون
جاتون خالی
اینجا هم با یه دوست بدقول قرار داشتیم ولی نیومد . ما هم تهنایی رفتیم بازی
( پاساژ امیر )
اینم عسک دخملی و ریما رامین فر که عید سریال پایتختشون پخش شد و دخی کلیییی
ذوقید . البته تو سریال قرار بود برن قشم نمیدونم چرا سر از کیش در اوردن . تازه اونم چی
؟ نقی رو پیچونده بود با امیر جعفری اومده بود ( اینجا هم که جلو فود کورته که با
عمو پیام رفته بودیم شام )
اینم یه عصر بارونی که با عمو پیام رفتیم سمت کشتی یونانی و درویش ( یه بارون ریز
قشنگ و عاشقونه میومد :)