بارانباران، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

باران عشق

تولدت مبارک باران جــــونم

   باران جووووونم تولدت مبارک .                                                                   بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه " تولدت مبارک " تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خد...
3 دی 1391

عکس . سفر شمال

سفر شمال 13 آبان 91 باران جوجو ینی عاااااااشقتمااااا عااااااشق       آآآآآییییی موووووش تو رو بخوره حلما جیگر که اونجوری میخندی عسیسمممممم     دریاچه شورمست . ( بسیاااااار زیبا بود )     اینم مامانی و بابایی در حال تاب بازی بر فراز دریاچه   اینم بابا و با جناقش و خواهر زنش . یعنی خاله جون     ...
20 آبان 1391

و باز هم به روايت تصوير

دستچيني از عكساي اين چند وقته   تهران شهریور ٩١     وسایل مدرسه . کلاس اول باران جوجو     همیــــــــار پلیس     باران و تولد مامان بزرگش       و بااااز هم همایش اسکیت و جوجه های ما ( باران و مانیا و نسترن )   ...
8 آبان 1391

به روايت تصوير

روزهاي اول مدرسه و چند عكس ديگه از عسل مامان روز اول مدرسه . خدا پشت و پناهت مامانی اولین صف مشق مینویسووووم آآآآیییییی مششششششق مینویسووووم هیشکی نمیتونه مث مو مششششق بنویسه .....   بچم برا این یک صفحه کلی زحمت کشیده هاااااا . اندازه کل زحمتایی که تا دانشگاه قراره بکشه رو برا همین صفحه کشیده . والااااا . از 2 تا 8 شب کم نیست که !!!! جشن قرآن : ژستای باران گلی : ژست ماااادرانه :) باران و نیوشا ، مهر 91 کشتی یونانی یعنی عااااااااشقتممممممم   ...
29 مهر 1391

بوي ماه مهر

الهي مامي دوووووررررررت بگرده كه كلاس اولي شدي جوجهء مامان . چهارشنبه ٢٩ شهريور ٩١ مدرسه براتون جشن شكوفه ها گرفت جاي همه خالي خوب بود . امروزم تشريف بردين مدرسه . از معلمتون هم كه تازه امسال اومده جزيره خوشتون اومده بود . من خيلي دلشوره داشتم براي معلمتون ولي آخرش سپردمت دست خدا انشالله كه خودش پشت و پناهت باشه . من كه تا جايي كه ميتونستم سعي كردم بهترين رو برات پيدا كنم ، ديگه بقيه ش دست خود خدا . راستي امروز مبسر هم شدي . هم تو هم مانيا تو مدرسه خودشون . ههههه فكر كنم مثل زمان ما دخمل شيطونا رو مبسر ميكنن ؛)
1 مهر 1391

شاااايد يه خبر خوب

سلام ماماني جون . الهي دورت بگردم كه الان انقدر ناز كنارم خوابيدي تپلي تنبلي مامان . يه خبر خوب دارم برات كه هنوز خودم هم از صحتش مطمئن نيستم . خيلي وقت بود گير داده بودي يه خواهر ميخوام ولي نميشد . يا ما ترديد داشتيم يا خدا نميخواست ، ولي فكر كنم حالا ديگه به آرزوت رسيدي . احساس ميكنم يه ني ني ناز درست مثل خودت توي دلمه . جواب قطعيش فردا مشخص ميشه . پريشب خواب ماهي ديدم . تو تعبير خواب تعبيرش نوزاد دختر بود ، ولي هنوز هم شك دارم . خدايا راضيم به رضاي تو . اگه تو ميگي خيره پس حتما خيره ديگههههههه .  راستي ديشب كه مشكوك شدم به بارداري يه اتفاق خوب ديگه هم افتاد ، بالاخره خونه خريديم و ديشب قراردادشو نوشتيم . شب هم با شام و شيريني ر...
27 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران عشق می باشد